مؤلفوا الشیعه فی صدر الاسلام (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
‏مؤلفو الشيعة في صدر الإسلام

معرفى اجمالى

مؤلفو الشیعة فی صدر الإسلام از آثار سودمند علامه مجاهد و پژوهشگر بزرگ سید عبدالحسین شرف‌الدین (کاظمین ۱۲۹۰- ۱۳۷۷ق نجف) است که در آن گروهى از نویسندگان شیعى در دوره صدر اسلام تا دوره حضرت امام هادى(ع) را معرفى کرده است. در این اثر ارزنده، پیشگامى شیعه در تألیف کتاب و ترویج علم آشکار شده است. مؤلف اثبات کرده است که اولین نویسنده در صدر اسلام، عبارت از امیرالمؤمنین على(ع) است که به کتابت قرآن کریم پرداخت.

ساختار

این اثر مختصر، شامل مباحث مفیدى است ولى فصل‌بندى خاصّى ندارد. البته شخصیت‌ها و نویسندگان شیعه مطرح شده در این اثر، بر اساس ترتیب تاریخى یاد شده‌اند.

گزارش محتوا

در مورد روش و محتواى اثر حاضر چند نکته گفتنى است:

  1. کتاب حاضر سالها قبل در شماره‌هاى سال اول و دوم مجله عرفان به صورت مجموعه مقالاتى منتشر شده بود. نام اصلى که نویسنده محترم براى مقاله‌اش انتخاب کرده بود چنین بود: «مختصر الکلام فی مؤلفی الشیعة من صدر الإسلام». انتشار این مقالات از سال ۱۳۲۷ق آغاز شد. هدف نویسنده آن بود که اثبات کند که شیعه نسبت به دیگران، در زمینه تألیف علوم اسلامى پیش‌قدم است و تبلیغات منفى دشمنان، بى‌اساس است.
  2. خلاصه‌ى این کتاب به اندازه یک مقاله شش صفحه‌اى در مجموعه آثار امام شرف‌الدین منتشر شده است.
  3. روش نویسنده در این کتاب، یک روش کاملاً علمى و تحقیقى است و جنبه تبلیغاتى و حماسى صرف ندارد. نویسنده براى این منظور با استناد به تألیفات نویسندگان مختلف جهان اسلام اثبات کرده است که شیعیان در زمینه نگارش علوم گوناگون نقشى اساسى و غیرقابل انکار داشته‌اند. به همین جهت با آنکه بیش از یک قرن از نگارش این اثر گذشته است ولى هنوز هم ارزش و اعتبار علمى خود را در مجامع پژوهشى حفظ کرده است.
  4. به نظر مى‌رسد نویسنده در شرایطى این کتاب را نوشته است که پرسشها و شبهاتى درباره نقش علمى شیعه در تاریخ اسلام مطرح شده و بلکه تبلیغاتى منفى و جنگ روانى و رسانه‌اى شدید و ظالمانه‌اى بر ضد مذهب تشیع در جریان بوده است همان‌طور که معاصران ایشان، علامه سید حسن صدر که «تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام» را نوشت و علامه شیخ آقا بزرگ تهرانى که «الذریعة إلى تصانیف الشیعة» را پدید آورد و آیت‌الله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء که کتاب «تاریخ آداب اللغة العربیة» نوشته جرجى زیدان (درگذشته ۱۹۱۴م) را نقادى کرد؛ همگى همین دغدغه و هدف را داشتند و درصدد پاسخگویى علمى به شبهات دشمنان بودند.
  5. موضوع کتاب حاضر عبارت از پیشتازى شیعه در تألیف کتاب است ولى نویسنده کتابش را با سرور همه شیعیان و افتخار همه بشریت حضرت امیرالمؤمنین على(ع) آغاز کرده است و روشن کرده که اولین نویسنده، او بود که بعد از رحلت پیامبر(ص) نخستین کارش را کتابت قرآن قرار داد و تا از آن فراغت حاصل نکرد مشغول کار دیگرى نشد. همچنین امیرالمؤمنین(ع) بعد از آن کتابى درباره دیات نوشت.
  6. همچنین نویسنده نوشته است که حضرت امام امیرالمؤمنین(ع) مصحفى براى حضرت فاطمه(س) نگاشت که در آن امثال و حکمتها و اخبار و قضایایى را بیان کرده بود.
  7. سید احمد حسینى در مقدمه توضیح داده است که عمده منابع نویسنده در اثر حاضر عبارت از کتابهاى اهل سنت است و این مطلب، ردّ کردن ضمنى کسانى است که خوش دارند شایعه بسازند و بدون هیچ سندى تبلیغات و ادّعا کنند که تشیع در قرن‌هاى بعد به وجود آمد و اثرى از آن در صدر اسلام نیست و این مذهب از زمان صفویه به بعد انتشار و گسترش یافته است! با مطالعه کتاب حاضر، بطلان این گونه شایعات و اصالت مذهب تشیع و حقانیت آن و تقدم شیعه در موضوع نگارش علوم اسلامى ثابت مى‌شود و همچنین آشکار مى‌گردد که این مطلب، یقینى و متواتر است و در کتاب‌هاى معتبر اهل سنت نیز ثبت شده است و هیچ شکى در آن نیست.
  8. همان طور که محقق گرامى سید احمد حسینى توضیح داده است؛ آنچه در اثر حاضر آمده، فقط بیان نمونه‌هایى از مؤلفان شیعه است و همه نویسندگان شیعى در صدر اسلام و دوره‌هاى بعد را شامل نمى‌شود.
  9. نویسنده در مورد ابومخنف نوشته است که او کتاب‌هاى بسیارى تألیف کرد مانند کتاب مغازى، سقیفه، فتوح اسلام، جمل، صفین، نهروان، غارات، مقتل حجر بن عدى؛ البته کتاب مقتل ابى مخنف که در مورد شهادت سیدالشهداء(س) و مشهور است منسوب به اوست و از ایشان نیست و به دروغ به او بسته‌اند و همین دلالت بر جلالت و عظمتش مى‌کند.
  10. نویسنده، سلمان و ابوذر را نیز از جمله نویسندگان شیعى دانسته که درباره سیره رسول اکرم(ص) و على(ع) مطالبى تألیف کرده‌اند.
  11. نویسنده محترم در مورد طبقه صحابه به صورت بسیار مختصر، نوشته و در بیان شرح حال آنان با اشاراتى گذشته است ولى در مورد دیگران تفصیل داده است. بنا بر نظر سید احمد حسینى، این مطلب از آنجا به وجود آمده که مؤلف بنا بر اختصار داشته ولى بعد از بررسى زندگى نویسندگان شیعى طبقه صحابه، از نظرش برگشته و تفصیل داده است. به نظر مى‌رسد که بهتر آن است که بگوییم بر طبق نظر نویسنده، طبقه صحابه چون مشهورترند نیاز به توضیح بیشتر نداشته ولى در مورد دیگران، تفصیل مناسب بوده است.
  12. نویسنده درباره ابوحمزه ثمالى ذکر کرده است که او از یاران مقرب در نزد امامان معصوم(ع) بود و کتابى در مورد تفسیر قرآن نوشت و همچنین کتابى در باب نوادر و زهد نگاشت.
  13. نویسنده یادآور شده است که ابان بن تغلب از یاران محبوب امامان(ع) بود و امام باقر(ع) به او گفته بود که در مسجد مدینه بنشین و فتوا بده؛ بدرستى که من دوست دارم که در بین اصحابم کسى مانند تو دیده شود. ابان کتاب‌هاى بسیارى تألیف کرده بود مانند: تفسیر غریب القرآن، فضائل، کتاب صفین.
  14. نویسنده ذکر کرده است که هشام بن حکم که از حاذق‌ترین مردم در مورد کلام، فقه، حدیث، تفسیر و لغت بود، کتاب‌هاى متعددى تألیف کرد مانند: توحید، امامت، علل تحریم، فرائض، رد بر زنادقه و دهریه و خوارج.
  15. این اثر با ذکر ابوتمّام طائى، پایان یافته است و به نظر مى‌رسد که مطلب ناتمام مانده و هدف نویسنده بیشتر و فراتر از این بوده ولى مؤلف به هر صورت موفق به اتمام نشده است. همان‌طور که سید احمد حسینى نوشته است به نظر مى‌رسد که احتمالاً نویسنده از سوى مدیر نشریه العرفان و دیگران در فشار قرار گرفته است و به ناچار مقصودش را ناتمام رها کرده است.

وضعیت کتاب

نویسنده در مواردى پاورقى‌هایى براى مطالبش نوشته است: توضیح واقعه‌اى تاریخى، و منبع آن با ذکر شماره جلد و صفحه، ذکر لغت و یا اصطلاحى، معرفى شخصیتى تاریخى معروف، ارجاع به دیگر منابع.

پانويس

  1. متن کتاب، ص ۱۳
  2. موسوعة الإمام السید عبدالحسین شرف‌الدین، ج ۶، ص ۷۲
  3. همان، ج ۶، ص ۷۲- ۷۷
  4. همان، ج ۶، ص ۷۳
  5. حکیمى، محمد رضا، ص۲۴-۲۲
  6. متن کتاب، ص ۱۲- ۱۴
  7. همان، ص ۱۵
  8. همان، ص ۹
  9. همان، ص ۹- ۱۰
  10. همان، ص ۴۰- ۴۲
  11. همان، ص ۱۷
  12. همان، ص ۱۰
  13. همان، ص ۳۴-۳۵
  14. همان، ص ۳۲- ۳۴
  15. همان، ص ۷۹- ۸۴
  16. همان، ص ۱۰

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن كتاب.
  2. موسوعة الإمام السيد عبدالحسين شرف‌الدين، إعداد و تحقيق مركز العلوم و الثقافة الإسلامية، قسم إحياء التراث الإسلامي، بيروت، دارالمورخ العربي، الطبعة الثانية، 1431ق.
  3. حكيمى، محمد رضا، «شيخ آقا بزرگ تهرانى»، انتشارات دليل ما، چاپ هشتم 1385ش.

منبع

ویکی نور